کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

شاعر : ناشناس     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن     قالب شعر : مسمط    

طفل خود را طرف لشگر نامرد گرفت            زخم پیـشانی او را عرقی سرد گرفت

رو زد و آب نـدادنـد، دل مرد گـرفت            حرمله خیر نبینی جگرش درد گرفت


خرمنش سوخت و از برگ و برش هیچ نماند            دیگر از حُـرمت نام پدرش هیچ نماند

از سپـیـدی گـلـوی پـسرش هیچ نـماند            حرمله خیر نبینی جگرش درد گرفت

مـتحـیـر وسط خـیـمه و میـدان مـانـده            به دلش حسرت یک قطرۀ باران مانده

خواهرش کاش نبیند که پریشان مانده            حرمله خیر نبینی جگرش درد گرفت

مانده ام سنگ روی سنگ چرا بند شده            شمر از دیدن این صحنه چه خرسند شده

سر شیرخواره به یک پوست فقط بند شده            حرمله خیر نبینی جگرش درد گرفت

شیـشـه در قـائـله سنگ مکـسر گـردد            خاطر خیمه از این حرف مکدر گردد

از خجـالت نـتوانست به حرم برگردد            حرمله خیر نبینی جگرش درد گرفت

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

شاعر : پوریا باقری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

نامت مقـدس است و نشد تا نخوانمت            کـوچـک تـرین دلاور بـابـا نخـوانمت

آنقـدر رحمت از پَر قـنـداقـه‌ات رسید            اصلا نشد که حـضرت آقـا نخوانمت


عـیـسی گرفـته جـان مجـدد ز نـام تو            حـیف است بـانی هـمه دنیا نخـوانمت

جایت به روی سینۀ باباست اصغـرم            زائر نمی شوم، که در آنجا، نخوانمت

دسـتم گـره به پـنجـره‌های ضریح تو            یک لحـظه هم نـشد به تـمنا نخوانمت

تو آخـرین مـسافـر بابـای خـود شدی            پس حق بده که غیر مسیحا نخوانمت

تیری رسید و سوی جنان پر کشیده ای            اصلا نـشد که زائـر زهـرا نخوانمت

دستان خالی و غم دل بی قراری و...            گهواره‌ای، که قصۀ شب را نخوانمت

اصلا قـبول، هم قـد اکـبـر شدی ولی            سخت است، وقت خواب تو، لالا نخوانمت

گلچـین روزگار، "امان ت" نداد عـلی            تا که علی خـوش قـد و بالا بخوانمت

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن خندۀ حضرت علی اصغر تغییر داده شد.

تیـری رسید و خـندۀ تلخی زدی علی            اصلا نـشد که زائـر زهـرا نخوانمت

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح شده است موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اضغر صحت ندارد و تحریفی است این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

بیچاره مادرت چه عذابی کشید و گفت:            بر نیزه زد، سر تو، که اینجا نخوانمت

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

شاعر : پوریا باقری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

آقـای دنـیـایی و ایـن عـالـم، گـدایت            ای جان به قربان صدای گریه‌هایت

ما که دخـیـل بـنـد قـنـداق تو هـستیم            محـتـاج دسـتـان تو و لطف دعـایت


اینکه تو را باب الحوائج خوانده یعنی            کار خـدا بوده فـقـط، مدح و ثـنـایت

کافر، مسلمان می‌شود با روضۀ تو            نـام تو کرده دشـمـنان را هم هدایت

پیغمبران هم گریه کردند از غـم تو            این جمله را بسیار دیدم، در روایت

اسلام، از خـون گـلویت جان گرفته            بر جـان دین حق نـشـسـته رد پایت

تـو مـعـنـی ذبـح عـظـیـم کـربـلایـی            کـرده خـدا کـل خـلایـق را فــدایـت

طاقت نـیـاوردی بـمـانی بین خـیـمه            مثل عمو شد، لحظه‌ای حال و هوایت

مدح تو را هم روضه‌ات از یاد ما برد            چشمان ما ابری‌ست این شب‌ها برایت

لالای دستـان ربـابه، رفـتی آخـر...            ای جان به قربان صدای گریه‌هایت

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح شده است موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اضغر صحت ندارد و تحریفی است این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

بر نیـزه رفتی تا ببـیـنی مـادرت را            وقتی که با بی‌طاقـتی میـزد صدایت

زبانحال حضرت علی اصغر علیه السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

مـن شیـر شیــرخـوارۀ فـرزنـد حیـدرم            هر چند اصغـرم به صف حـشـر اکبرم

در حشر بر شفاعت خلق خدا بس است            یک قطره خون که می‌چکد از زخم حنجرم


شـد سینـۀ حسیــن مرا مـقـتـل و مـزار            گـشتـم جـدا اگر چـه ز آغـــوش مـادرم

ذکــر خـدای عـزّ و جــل در تـلـظـی‌ام            نقــش حـسیـن مـــانـده بـه لبخـنـد آخرم

هفـتـاد گل بـه کرب‌وبلا چـیده شد ولی            مـن غـنچـه بوده‌ام که عـدو کرد پرپرم

تیر یل افکن و گـلوی طفـل شیرخوار؟!            حق دارد ار جـدا شود از پیکـرم سـرم

دل مـی‌بـرند خـیـل شهیـدان ز اهـل دل            مــن از تــمـــامـی شـهــــدا دلـربـاتـرم

تیـری که خورد بر گـلویم کار تیغ کرد            انگـار مـانـده زیـر گلـو جای خـنـجـرم

امروز جـای مـن به روی سیـنۀ حسین            فـردا بـه روی شـانـۀ زهــرای اطهـرم

با سـوز سـینه شرح غـمم را سروده‌ای            «میثـم» تو را شفـیع بـه فردای محشرم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن موضوع تیر سه شعبه تغییر داده شد. جهت کسب آگاهی بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه فرمائید و یا در همین جا کلیک کنید

تیر سه‌شعبه و گلوی طفـل شیرخوار؟!            حق دارد ار جـدا شود از پیکـرم سـرم

بیت زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» حتی سایت نخل میثم بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است زیرا شفیعه برای مؤنث بکار میرود و برای مذکر شفیع باید گفت، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید.

با سـوز سـینه شرح غـمم را سروده‌ای            «میثـم» تو را شفیعه بـه فردای محشرم

زبانحال سیدالشهدا با حضرت علی اصغر علیهم السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

ذبیح من که زخم تو به خون بخشیده زیبایی           دهانِ خشک و چشم نیم بازت گشته دریایی

منم خورشید و تو همچون ستاره بر سر دوشم           رخت گردیده چون ماه بنی هاشم تماشایی


تبسم های تو دل بُرده از عباس و از اکبر           تـلـظّی‌های تو داده حـرم را شغـل سقایی

به قد کوچک و سن کمت نازم که تا محشر           دهد زخم گلویت آب بر گل های زهرایی
تو دیشب تا سحر بیدار بودی و در اطرافت
           صدای العـطش گـردیده بود آوای لالایی
تمام تشنگان را بود بر لب حرفِ آب اما           تو بهر آب گـفـتن هم نبـودت هیچ یارایی
زبس زیبا شدی بر روی دستم دم به دم ازمن
           گلویت دل ربایی می‌کند، رویت دل آرایی
به روی دست من ذبح تو بر من سخت بود اما
           تو با لبخند خونینت به من دادی شکیبایی
اگر چه دم به دم رفتم زمیدان کشته آوردم
           تو تا بودی مرا در دل نبود احساس تنهایی

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» حتی سایت نخل میثم بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید

ذبیح من که زخمت به خون بخشیده زیبایی           دهان خشک و چشم نیم بازت گشته دریایی

به روی دست من ذبح تو بر من سخت اما           تو با لبخند خونینت به من دادی شکیبایی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (ص۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

تبسم کن که می‌بـینم سر ببـریده‌ات با من           چهـل منزل کند بالای نـیـزه راه پـیـمایی

زبانحال سیدالشهدا با حضرت علی اصغر علیهم السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ای داده خـونِ حـنجـر تو آبـرو به من            گردیده با تلظّیّ خود رو به رو به من

با آن که گـریـه کـردی و آبی نـدادمت            دادی به خـنـده آب ز خون گـلو به من


تا بـشـنوم صدای تو یک بار العـطـش            مثل بـرادرت عـلـی اکـبـر بگو به من

شستم ز خون پاک تو رخسار خویش را            دادی ز حلق تشنه‌ات آب وضو به من
از بس که بود ذبح تو در دست من عظیم            آمـد نـدای تـسـلیت از ذات هـو به من
تـیـر جـفـا را چو کشیدم ز حـنـجـرت            می‌گفت وصف حال تو را مو به مو به من
نفرین به حرمله، به خدا می‌خورم قسم            بیـش از سپاه کوفه ستم کرد او به من
این غنچه‌ای که تیر جفا کرده پرپرش
            تازه گرفته بود در این دشت خو به من
با آن که رنگ و بوی خـدایی بود مرا
            بخشید خون حنجر تو رنگ و بو به من
چشمی فکن به "میثم" بی آبـرو حـسین
            تـنـهـا دهـد نـگـاه شـمـا آبــرو بـه مـن

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن خندیدن علی اصغر در آخرین لحظه تغییر داده شد، موضوع خنده حضرت علی اصغر عليه‌السلام در لحظۀ شهادت در هیچ کتاب معتبری نیامده است و این موضوع برای اولین بار در قرن سیزدهم و بدون هیچ استنادی در کتاب مُحْرِقُ القُلوب تحریف شده است ( علما و محققیق کتاب مُحْرِقُ القُلوب را جزء کتب معرفی تعریف و تعیین کرده اند) ضمناً موضوع تیر سه شعبه نیز مستند نیست. جهت کسب آگاهی بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه فرمائید و یا در همین جا کلیک کنید

ای داده خـونِ حـنجـر تو آبـرو به من            گردیده با تلظّیّ خود رو به رو به من

تیر سه شعـبه را که کشیدم ز حنجرت            می‌گفت وصف حال تو را مو به مو به من

شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

شاعر : حسین شهریاری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مثنوی

چـشمِ بـیـدارِ من و باز، شبی طولانی            باز من بودم و حـیرانی و سرگـردانی

خسته بودم، دلم از عالم و آدم پُـر بود            از سـیاهیِ دلِ اهلِ زمین دلـخـور بود


می‌شنیدم همه جا غربت فریادی را...            ناگهان از همه سو، گریۀ نـوزادی را

عطرِ مظلومیـتش دور و برم می‌پیچید            گریۀ مـلـتـمسـش توی سرم می‌پـیچـید

می‌شنـیـدم همه جا غربت فـریادش را            چشم بستم که زِ خـاطر ببرم یادش را

چشم بستم «وَ به رویای غریبی رفتم»            خواب دیدم که به صحرای غریبی رفتم

بـوی پیـمان شکـنی از همه جا می‌آمد            از سراپـای زمین بـوی بـلا می‌آمد...

ناگهان گوشِ دلم پُر شد از آهنگی تلخ            خستگی بود و صدای عطش و جنگی تلخ

چشمم افتاد به مردی که دودستش پُر بود            مرد، از دستِ اهالیِ زمین دلخور بود

روی دستش پسرش بود که سربازش بود            آخرین یار پدر، لحظۀ پروازش بود...

تیر برخواست که آرام کـند کودک را            تا که سیـراب کند حـنجـرۀ کوچک را

بعد از آن تیر سه سر بود و گلویی پاره            چشمِ حیران پدر بود و گـلویی پاره...

گـفت: رفـتی دل بابای تو تـنهـاتـر شد            از همین لحظه که رفتی پدرت بی‌سر شد

کاسۀ عـمـرِ پـدر بی‌تـو به سـر می‌آید            ساعـتـی منـتـظرم بـاش... پـدر می‌آید

چـشـم او بسته شد و گـریـۀ او بند آمد            ناگهـان بر لـبـش انگار که لبخـنـد آمد

گریه‌اش قـطع شد اما شده چـشمانم تَر            چشم وا کردم و گفتم: مددی یا اصغر

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر جهت انتقال بهتر معنای شعر تغییر داده شد، زیرا استعارۀ کلمه رقصیدن غالبا برای لطافت بکار برده می شود که در اینجا کاربرد ندارد

تـیـر رقـصیـد که آرام کـنـد کودک را            تا ک سیراب کند حـنجـرۀ کوچک را

موضوع سه شعبه بودن تیر در کتب و منابع معتبر تاریخی نیامده است.

بعد از آن تیر سه سر بود و گلویی پاره            چشمِ حیران پدر بود و گـلویی پاره...

زبانحال حضرت رباب شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

شاعر : محمد جواد شیرازی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

انـگـار عـلـی مـادر تو شـیـر ندارد            گریه نکن این قـدر که تأثـیر ندارد

بی‌حال شدی و دل من ریخته برهم            درمانـده شده فـرصت تأخـیر ندارد


می‌گیرم از این قوم کمی آب برایت            بابای تو ترس از غـمِ تحـقـیر ندارد

ای مردم کوفه پسرم تشنۀ آب است            این کودک عطشان که تقصیر ندارد

یک مرد بیـاید بـبرد غـنچـۀ من را            آبـش بـدهـد... مـادر او شیـر ندارد

گفتند: "حسین آمده خود آب بنوشد"            یک جرعۀ آب این همه تفسیر ندارد

ای حرمله این بچه سرِ جنگ ندارد            این کودک بی‌شیر که شمشیر ندارد

تیری که به عباس زدی؟! وای خدایا            این غـنچۀ من طاقت آن تیـر ندارد

شادی نکنید این همه که مادرش افتاد            شیر خواره زدن این همه تکبیر ندارد

در خیمه رباب از غم او با دل خونین            کاری بجز اشک و غم شبگیر ندارد

گیرم که شکسته شده، بعد از علی‌اصغر            ...گهواره دگر حاجت تعـمیر ندارد

خوابش شده دامادی اصغر ولی انگار            خواب دل هجران زده تعـبیر ندارد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل ایراد محتوایی تغییر داده شد؛ زیرا بیچاره خواندن اهل بیت روضه و مرثیه نیست بلکه توهین است.

ای مردم کوفه پسرم تشنۀ آب است            این کودک بیچاره که تقصیر ندارد

بیچاره ربابه جگرش سوخت و دیگر            کاری بجز اشک و غم شبگیر ندارد

با توجه به اینکه تصریح بر شش ماهه بودن در کتب تاریخی متقدم و معتبر نیامده است و این موضوع برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ذخیرة الدارین آمده است لذا بیت زیر تغییر داده شد، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

ای حرمله این بچه سرِ جنگ ندارد            شش ماهۀ بی‌شیر که شمشیر ندارد

تیری که به عباس زدی؟! وای خدایا            شش ماهۀ من طاقت این تیـر ندارد

شادی نکنید این همه که مادرش افتاد            شش ماهه زدن این همه تکبیر ندارد

شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام ( حالات حضرت رباب )

شاعر : حسین غلامی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

آسـمان تـشـنه، اشک‌ها جاری            چـشم‌ها شور و زخـم‌ها کاری

در بـیـابـان خشک و سـوزانی            مـاهـی تـشـنـه در بـغـل داری


دست و پا می‌زند نگـاه فـرات            آه بــاران، چـرا نـمـی‌بـاری؟!

کـودکـی تـشـنـه بـاشـد امـا تـو            دست را روی دست بگذاری؟!
تـشـنـگـی، دلـهـره، پـریـشـانی            یک زن و این هـمه گرفـتاری
بـــه فـــدای دل پـــریــشــانـت            این تویی که در اوج ناچـاری
مـی‌روی مـثـل مــادر مـوسـی            کـودکـت را به نـیـل بـسـپاری
دل به دریا زده است چشمانت            مــی‌کـنــی بـــاز آبــــروداری
آه بـانـو، چـقـدر دشـوار اسـت            در خودت گـریه را نگهـداری
آیت الکـرسی است روی لـبت            در دلـت حـرف‌های بـسـیاری
"وَ مِنَ الـماءِ کُـلُّ شَی ءٍ حَـیّ"            که حسین است زندگی ...آری

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل ایراد محتوایی تغییر داده شد بر خلاف آنچه به غلط رایج شده است زمین کربلا بین دو شط قرار ندارد بلکه هم دجله و هم فرات هر دو در شرق کربلا قرار دارند حتی خود رود فرات هم ۴۰ کیلومتر با کربلا فاصله دارد و از ۴۰ کیلو متری کربلا یعنی محدودۀ پل مصیب نهر علقمه از فرات منشعب شده و به کربلا می آید.

در مـیـان دو رودِ ســرگـردان            مـاهـی تـشـنـه در بـغـل داری

شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

شاعر : رضا حاج حسینی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

زخم را اینبار بر قلب پدر می‌خـواستـند           مـادر بی‌تاب را بی‌تـاب‌تـر می‌خواستـند

این هدف انگار با اهداف دیگر فرق داشت           که برایش تیـر انـداز قـدر می‌خـواستـند


دشمن نـام عـلـی بـودند... ورنه چـلـه‌ها           تیرشان تک شعبه هم می‌شد اگر می‌خواستند

تیغ های ظالم بی‌رحم، خـون می‌ریخـتـند           نیزه‌های وحشی خونخوار، سر می‌خواستند

از کـبوتـرها کـبـوتروار تر پـرواز کرد           گرچه او را کودکی بی بال و پر می‌خواستند

: امتیاز

شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

شاعر : محمد مهدی خانمحمدی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

مگر که گریه کـند چاه زمـزمی دیگر            که خشک مانده لب ذبح اعظمی دیگر

امید، مشک عمو بود و هر کسی می‌گفت            رباب گریه نکن صبر کن کمی دیگر


عـمودِ خیمه رطب‌های تـازه می‌ریزد            اگـر اراده کـنـد بــاز مـریـمـی دیـگـر

ولی رباب که سر گرم ذکر یارب بود            غمی نداشت بخـواهد خـدا غمی دیگر

دل از تـمامی عـالـم بُـرید و با لبخـنـد            روانه کرد عـلـی را به عـالـمی دیگر

رباب آب شد اما علی که آب نخواست            سه جرعه آمد و نوشید مرهمی دیگر

دو دست خالی خود را تکان تکان می‌داد            که جز خیال علی نیست همدمی دیگر

: امتیاز

زبانحال حضرت سیدالشهدا در شهادت علی اصغر علیهم السلام

شاعر : موسی علیمرادی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

در غمت داده‌ام از دست عنانم چه کنم            گـریۀ آخـر تـو بُـرده امـانـم چـه کـنـم

یک طرف خندۀ لشگر طرفی اشک رباب            مانـده‌ام من بـروم یا که بـمانم چه کنم


تیر را گر بکـشم رأس ز هم می‌پـاشد            خار را از جگـرم گر نکـشانم چه کنم

ترس دارم که بـیـفـتد سر تو از بغـلـم            روی دوشم شده‌ای بار گـرانم چه کنم

بیـشـتـر خاک به زیر سر تو ریخـته‌ام            پیکرت را به سرت گر نرسانم چه کنم

چشم تو باز و چسان خاک بریزم رویت            تا که مـادر نـرسیـده نـگـرانـم چه کنم

: امتیاز
نقد و بررسی

با توجه به مستند نبودن خندیدن حضرت علی اصغر در هنگام تیر خوردن بیت زیر تغییر داده شد. موضوع خنده حضرت علی اصغر عليه‌السلام در لحظۀ شهادت در هیچ کتاب معتبری نیامده است و این موضوع برای اولین بار در قرن سیزدهم و بدون هیچ استنادی در کتاب مُحْرِقُ القُلوب تحریف شده است ( علما و محققیق کتاب مُحْرِقُ القُلوب را جزء کتب معرفی تعریف و تعیین کرده اند) جهت کسب آگاهی بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه فرمائید و یا در همین جا کلیک کنید

در غمت داده‌ام از دست عنانم چه کنم            خـنـدۀ آخـر تـو بُـرده امـانـم چـه کـنـم

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (ص۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

می‌دود مادر تو گریه کنان پشت سرم            به پس خیمه تو را گر نـدوانم چه کنم

چه کنم تا که نفهمد چه سرت آمده است            نـیـزه‌ای فـاش کـند راز نهـانم چه کنم

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

شاعر : مهدی رحیمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

دست را بر طـنـاب می‌گیرد            بـچـه را از ربـاب می‌گـیـرد

دست و پا میزند علی اصغر            تـیـر دارد شـتـاب مـی‌گـیـرد


مگر این حـنجـرِ بهم خورده            چـند تا قـطـره آب می‌گـیرد؟

از سـؤال نکـرده‌اش حـنجـر            به سه صورت جواب می‌گیرد

آه از غـنـچـۀ گـلـی ایـن بـار            تـیـر دارد گـلاب مـی‌گـیــرد

تیر، این طفل را که شش ماه ست            نه که از شیر، از آب می‌گیرد

اتــفــاقــی عـجــیـب افــتــاده            زن که از زن حجاب می‌گیرد

تا که اصغر سوار عرش شود            خـود آقــا رکـاب مـی‌گــیـرد

: امتیاز

زبانحال حضرت سیدالشهدا در شهادت علی اصغر علیهم السلام

شاعر : عباس احمدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فعولن فعولن فعولن فعول قالب شعر : مسمط

اگـرچه تو بی‌تـابِ آبـی، بـمان            تــو آرام قـلـب ربــابـی بـمـان

تو هـمـنـام با بـوتـرابـی بـمان            علی جان مبادا بخـوابی، بمان


تو دیگر دلم را نسوزان، علی

چه کرده لب خشک تو با حسین            که اینجا شده از وسط، تا، حسین

نگـفـتی تو یکـبـار: بابا حسین            اگر خسته جانی بگو یا حسین

تو آرام جـانی نـده جـان، علی

چونان گرگ ازهر طرف می‌زنند            عروسی گرفتند و دف می‌زنند

برای کـمـانـدار، کـف می‌زنند            همیشه به قـلب هـدف می‌زنند

گـلی را به همراه گـلدان، علی

ببین مرگ من را دعا می‌کنند            ببـین حرمـله را صدا می‌کـنند

چه تـیـر بـزرگی رها می‌کنند            علی جان سرت را جدا می‌کنند

ذبیح من ای پور عطشان، علی

حسودند و زنگ خطر می‌زنند            تو از بس قشنگی نظر می‌زنند

سه شعبه به قـلب پدر می‌زنند            گلوی تو را سر به سر می‌زنند

گلوی خودت را بپوشان! علی

مگر وقت هـل من مبارز شده            مگر کشتن طفـل، جایـز شده؟

چرا رنگ قـنداقـه قرمز شده؟            پدر پـیـش درد تو عاجـز شده

تو ای ماهی سرخ بی‌جان، علی

اگر قلب من را تو راضی کنی            بخـندی و با خـنده نـازی کـنی

تو را می‌برم خیمه، بازی کنی            به شرطی که کمتر تلظّی کنی

دعا می‌کنم بـهـر بـاران، علی

نبـاشی دل ما تـرک می‌خورد            و بر چهره آب، لک می‌خورد

دل عرش سنگ محَک می‌خورد            نباشی رقـیه کـتـک می‌خـورد

تـسـلای قـلب یـتـیـمـان، عـلی

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

شاعر : ولی الله کلامی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

آن غنچه‌ای که جلوه به گلزار باب داد            آبی نخـورد و بر چـمن عـشق آب داد

گـوشی نبود سامعِ هَـل مِن مُعـینِ شاه            طفـلی ز گـاهـواره پـدر را جواب داد


لالائی ربـاب به گـوشـش اثـر نـکـرد            بیدار گشت و چشم فلک را به خواب داد

او آخـرین کـبـوتـر بـاغ بـهـشـت بـود            پـرواز کـرد و خـاتـمه بر انـقلاب داد

شب می‌رسید و ماه نبود و دم غروب            جـان آن سـتـاره در بـغـل آفــتـاب داد

الله اکـبر اصـغـر از اکـبـر جـدا نـشـد            یــعــنــی ادامــۀ ره لــیــلا ربــاب داد

آن غنچه‌ای که خنده نمی‌کرد شد خموش            قنداق پُر ز خون شد و بوی گلاب داد

وای از دل رباب، کلامی سه شعبه بود            تـیـری کـه نـازدانـۀ او را عــذاب داد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن خندیدن علی اصغر در آخرین لحظه تغییر داده شد، موضوع خنده حضرت علی اصغر عليه‌السلام در لحظۀ شهادت در هیچ کتاب معتبری نیامده است و این موضوع برای اولین بار در قرن سیزدهم و بدون هیچ استنادی در کتاب مُحْرِقُ القُلوب تحریف شده است ( علما و محققیق کتاب مُحْرِقُ القُلوب را جزء کتب معرفی تعریف و تعیین کرده اند) ضمناً موضوع تیر سه شعبه نیز مستند نیست. جهت کسب آگاهی بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه فرمائید و یا در همین جا کلیک کنید

آن غنچه‌ای که خنده نمی‌کرد خنده کرد            قنداق پُر ز خون شد و بوی گلاب داد

زبانحال حضرت رباب سلام الله علیها در شهادت علی اصغر

شاعر : قاسم نعمتی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

تَــرَكِ روى لــبـت آیــــۀ قـــرآنِ ربــاب            مـثلِ قـرصِ قـمـرى زینتِ دامـانِ رباب

چه كـنم؟ تا كه کـمـى تَـر بـشود لبهـایت            می‌چكد روى لبت اشكِ دو چشمان رباب


سیـنـه‌ام شـیـر ندارد پـسرم چـنگ نـزن            آه، بـازى مكـن اینقـدر تو با جـانِ رباب

بر ضریح لب خـشكـیـدۀ تو جا انـداخت            لبِ عطشانِ حسین و لبِ عطشانِ رباب

پا بـرهـنه پسرم خـیـمه به خـیـمه گـشـتم            قطره‌اى آب نبود، اى گـل ریحان رباب

رفتی و پشت تو "یا رادَّ یوسف" خواندم            كاش سیـراب بیایى تو به كـنعـان رباب

پـدر تو به سپـاهى سَـرِ تو رو زده است            تا خجـالت نـكـشد از دل سـوزان ربـاب

تیر خوردى، وسط خیمه زمین خوردم من            بعد از این گریه شود روزى چشمان رباب

عاقبت بر جگرم حرمله زهرش را ریخت            واى بر حالِ دلِ بی‌سـر و سامـان رباب

این زمین خوردن من دست خودم نیست على            سَرِ تو خورده زمین زانوى لرزان رباب

سَرِ هـر كـوچـه به لالایى من خـنـدیـدند            كودكى نیست دگر بر روى دستانِ رباب

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

شاعر : امیر خرسند نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

پـدری آب شـده تـا پـسـری آب خـورد            خون ز پیمانۀ خورشید جهانتاب خورد

ماهـی تنگ عـطش راه به جایی نبرد            حنجرش آن قدری نیست به قلاب خورد


به لـبـش آب رسـد یا نـرسد می‌مـیـرد            نوش داروست پس از مرگ که سهراب خورد

پلک بر پلک نهاده است در آغوش پدر            شاید او خواب ببیند که کمی آب خورد

لعنت حق به کسانی که گمان می‌کردند            که به نـام پـسرش کـام پـدر آب خورد

سرخی خون علی شانه به مغرب زده است            آسمان سرخی‌اش از جای دگر آب خورد

: امتیاز

زبانحال حضرت سیدالشهدا در شهادت علی اصغر علیهم السلام

شاعر : علی قالیباف نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

سه شعبه خواست تو را هم به میزبان بدهم            از این به بعـد در آغـوش آسمان بدهم

چه خورده بد گره ای دست تیر با دستم            نمی شود كه علی جان تو را تكان بدهم


میان خیمه نگاهت به چشم من می گفت            اجـازه ای بـده بابا خـودی نـشان بدهم

تو تـشنه تر زعـلی اكـبری ولی پسرم            خودت زبان نگرفتی به تو زبان بدهم

اگر كه دفن شدی پشت خیمه علت داشت            نـخـواستم كه بهانه به دسـتـشان بـدهم

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

شاعر : مظاهر کثیری نژاد نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

شیرخواری مثل او مادر در این عالم نداشت           بچه شیری بود که دندان شیری هم نداشت

بچه شیری با لطافـت های آهـو وار بود           سرخی گل گونه‌اش را فرش ابریشم نداشت


او عـلـی سوم کـرب و بلا بود و حـسیـن           جنس جوری داشت،از این حیث چیزی کم نداشت

مادرش بوده عروس فاطمه، چیزی که بود           هاجر از آن بی‌نصیب و حضرت مریم نداشت

برکت شش ماهۀ عمرش همین بس بود که           حاجی و کرب و بلایی بود و سنی هم نداشت

پیـرو سقا شدن از افـتخـاراتش شده ست           حیف! او تنها علمداری ست که پرچم نداشت

خم به ابروی خودش هرگز نمی‌آورد علی           تا زمانی که پدر از غصه، قد خم نداشت

آب، بابا را نـمـی‌دانم، ولی فـهـمـیده بود           آب اگر بود اینقدر بابا نگاهش غم نداشت

امتحان هاجر از هجران اسماعیل چیست؟           زیر پای طفلش آیا چشمۀ زمزم نداشت؟

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

شاعر : حسین رویت نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

دیگر اینگونه بخوان روضۀ عاشورا را            «تشنگی سر ببرد حـوصلۀ دریا را»

به عمویش برسانید علی سیراب است            بیخـودی تا نکـشد منّت این صحرا را


آب اصلا غـم تو نیست خودت میدانی            که به والله تحـمـل کـنـی این گـرما را

چقدر خوب که قبل از پدرت جان دادی            که نـبـیـنی بـیـشتـر بـی‌کـسی بـابـا را

استخوانی به گلویت زده‌انـد این مردم            ظرف شـش ماه زدی داد دل مـولا را

بیش از این تاب نیاوردی علی باشی که            شاید ایـنگـونه بـفـهـمـیم غـم زهـرا را

محشری؛دست خودت نیست عمویت سقاست            چـقـدر زیـر نـظـر داشـتـه‌ای سـقـا را

مرد گهـواره کجا؟ تشنۀ پـیکـار کجا؟            زیر و رو کـرده‌ای آداب تکامل‌ها را

آمـدی مـقـصـد اصـلـی دعـا بـاشـی و            آمدی وا کـنـی اصـلا گـره‌هـای ما را

: امتیاز

زبانحال حضرت رباب سلام الله علیها در شهادت علی اصغر

شاعر : سید پوریا هاشمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

بی‌دست کـاری از عـمویت برنیامد            با مشک راهی شد ولی دیگر نیامد

خیلی دعـا کردم مگـر باران بگیرد            خـیـلی دعـا کردم عـلی آخـر نیـامد


ناخـن کـشیدی بی‌قـرار شیـر بودی            جز خـون ولی از سینه مـادر نیامد

در حیـرت از اینم چرا وقت تلـظی            صبـر خـدا از دیـدن تو سـر نیـامـد

تیر سه شعبه نقشه‌هایی در سرش داشت            اصلا به قـصد و نیّـت حنجـر نیامد

دادم که سیـرابت کـند برگـردی اما            از تو بـرایم غـیر مشـتی پـر نیـامد

بابا تمام سعی خود را کرد افسوس            جسمت به شکل سابق خود در نیامد

دیدم که وقت دفن پلکـت بـاز مانده            از این بـلایی بر سـرم بـدتـر نـیامد

تویک تنه پرچم بدوش عشق بودی            کـاری که از تو آمد از لشگـر نیامد

: امتیاز